دنیای ما پر از گناهانی است که یکی از آنها کافیست برای آنکه سنگ بباری بر سرمان. بادهای سرخت را فرمان بدهی تا شهرمان را نابود کنند و سیل، جهان مان را ویران کند. اما انگار خبرهایی است. انگار چیزی هست که هنوز باران را بر سرمان ملایم و نرم نرم میخواهی. دانههای سفید برف را میفرستی تا باغها، تا مزرعهها، سبز بمانند و پربار. انگار پای کسی در میان است که هنوز دعاهای مادرانه مستجاب است و هنوز کودکی نشسته پشت پنجره فولاد، شفا میگیرد.
پای کسی در میان است...
خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمای بیخبری نمانیم. خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم...
خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود.
شهید معلم مهدی رجب بیگی؛ متولد سال 1336
********
شنیده بودیم که حاج حسین خرازی ، تا خودش شناسائی نکنداجازه ی عملیات نمی دهد. فکر می کردیم که از دور یک نگاهی می کنه و بر می گرده.. اما از دور نگاه نکرد، توی ریز شناسائی مثل یک نیروی ساده کار کرد. در عین حال از کل منطقه هم اطلاع داشت و از بقیه نیرو های شناسائی هم، اطلاعاتی را که لازم داشت گرفت، بعد اجازه عملیات داد.
آقای مصباح می گوید: آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود:
« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. »
چرا خداوند متعال نماز صبح را قرار داد؟ در حالی که برخی گمان میکنند کار سختی است و در اغلب اوقات قضا میشود؟