یکی از آشنایان خواب شهید پلارک رو دیده بود
می گفت ازش تقاضای شفاعت کرده
شهید پلارک بهش گفته:
من نمی تونم شما رو شفاعت کنم
تنها وقتی می تونم شفیع شما باشم که نماز بخونید و بهش توجه داشته باشید
همچنین زبانتون رو نگه دارید
در غیر این صورت هیچ کاری از دست من بر نمی آید...
سید ابراهیم نیاکی، پسر آن فرمانده ی رشید ، خاطره ای بسیار شنیدنی و تکان دهنده از پدر خود دارد که به خوبی نشان گرد دینی بزرگ است که شهدایی چون او بر گردن ملت ایران دارند:
خواهر کوچکی داشتیم که در نوجوانی به سرطان استخوان مبتلا شد. در زمان عملیات «الی بیت المقدس» (آزادسازی خرمشهر) که پدرم در حال فرماندهی لشکر 92 زرهی در خوزستان بود، بیماری خواهرم شدت گرفت و همه از او قطع امید کردند.
پدرم به این فرزند ته تغاری اش علاقه زیادی داشت و خواهرم هم خیلی خاطر ایشان را می خواست. با قرارگاه تماس گرفتیم و به پدر اطلاع دادیم که دخترش آخرین روزهای عمرش را طی می کند و هر چه زودتر خودش را برای آخرین دیدار با او برساند. اما پدر قبول نکرد که بیاید.
پدر نتوانست به دیدار خواهرم بیاید و آخرین لحظات عمر خواهر در کنارشان باشد. ایشان در جواب اصرارهای مادرم گفت: «این سربازانی که الان در در حال جنگ با بعثی ها هستند، همه شان فرزندان من هستند، الان من وظیفه دارم کنار آن ها باشم و همراهشان بجنگم »
خواهرم در سن 16 سالگی فوت کردند و پدرم تا چهل و هفت روز بعد از وفات دختر ته تغاری اش هم نتوانست به خانه برگردد.
فرمانده ی شهید، امیر «سید مسعود منفرد نیاکی» ، در بهشت زهرای تهران، قطعه 26 ، ردیف 80 ، شماره 47، در انتظار قیام مولایش، آرام گرفته است.
در منطقه گیلان غرب ، منطقه اى بود به نام تنکاب .
نوجوان بسیار مؤ من و با صفایى آن جا بود که خیلى اهل تهجد و نماز شب بود و همچنین نسبت به نیروها و حقوق برادران دینى و مراعات آن و گذشت و ایثار و فداکارى نسبت به آن ها تلاش فراوان داشت .
یکى از خصوصیات این نوجوان این بود که وقتى براى نماز شب بیدار مى شد دلش مى خواست دیگر رزمندگان را هم بیدار کند.
او شیوه خوبى را براى این کار انتخاب کرده بود. در نیمه شب نزدیک اذان صبح گوشه اى از سنگر مى نشست و شروع مى کرد به تلاوت آیات شریفه قرآن کریم با صداى زیبا و آهسته .
از آن جا که نزدیک اذان و وقت نماز بود و علاوه بر آن صداى دلنشینى هم داشت برادران دیگر هیچ اعتراضى نمى کردند و با کمال میل از خواب برمى خاستند و نماز شب مى خواندند.