حضرت آیت الله العظمی نجفی مرعشی (ره) نقل فرمود: یکی از علمای نجف برای من نقل کرد: مشکلی داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دلم را در عالم معنی به حضرت ولی عصر (عج) عرض کردم و از او خواستم که وساطت کرده و از درگاه خدا شفاعت کند تا مشکل من حل گردد.
ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی ودعایی جز این نباید داشته باشیم: « اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی محمد و آل محمد »
اگر در پیروزی ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.
شهید حاج حسین خرازی
حضرت یوسف علیه السلام در هیچ شرایطی ناامید نشد حتی هنگامی که توسط برادرانش در چاه فرو افتاد. ارتباط مستمر و پایدار و خالصانه با خدا، او را از قعر چاه به عزیز مصر رساند. و ناجی انسان های ناامید شد.
آنچه مسلم است، این است که قرآن یک کتاب قصه نیست، آنچه در قالب قصص قرآن آمده به عنوان پیام ها و درس های بزرگ زندگی برای همیشه تاریخ زندگی بشر می باشد. همه سرگذشت ها، حتی سرگذشت انسان های بسیار بزرگ جهان در بستر زمان از یادها رفته و بخشی از افکار و رفتار آنان مورد نقد واقع شده و می شود. امّا زندگی بزرگانی که در قرآن ترسیم و تدوین شده، سراسر درس زندگی و اخلاق و عرفان و بندگی و بالندگی است. هر چه بر علم و دانش و تجربه بشری افزوده می شود. برداشت ها و انبساط های عمیق تر و دقیق تری بدست می آید.
داستان زیبای حضرت یوسف صدیق (علیه السلام) یکی از آنهاست. در این نوشتار تنها به بخشی از نکته های اخلاقی و تربیتی این داستان می پردازیم:
فرهنگ هویّت یک ملّت است. ارزشهاى فرهنگى روح و معناى حقیقى یک ملّت است. همه چیز مترتّب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند؛ به این باید توجّه کرد. نمیتوانیم فرهنگ را از عرصههاى دیگر منفک کنیم؛ ما گفتیم مسائل اقتصادى و مسائل گوناگون مهم پیوست فرهنگى داشته باشد، معناى آن همین است؛ معناى آن این است که یک حرکت اساسى که در زمینهى اقتصاد، در زمینهى سیاست، در زمینهى سازندگى، در زمینهى فنّاورى، تولید، پیشرفت علم میخواهیم انجام بدهیم، ملتفت لوازم فرهنگى آن باشیم. گاهى اوقات انسان در یک کارى وارد میشود، یک کار اقتصادى انجام میدهد، [امّا] لوازم آن و تبعات فرهنگى آن را توجّه ندارد. بله، کار کار بزرگى است؛ کار اقتصادى بزرگى است، منتها بر آن مترتّب میشود لوازمى و تبعاتى که براى کشور ضرر دارد؛ فرهنگ اینجورى است. باید در همهى مسائل آن نکتهى فرهنگى را در نظر داشت و نگذاریم که این از یاد برود.
یکی از بچه ها چند ماهی دست کومله های منافق اسیر بود و تازه برگشته بود. هنوز جای شکنجه روی تنش بود. وقتی سوار قایق شد بریم عملیات، داد زد: پدرشان را در می آوریم و انتقام می گیریم. اما مهدی باکری گفت: تو نباید بیای، ما برای انتقام جویی نمی ریم.