رزمندهای به نام سید منصور حسینی جزو نیروهای شهربانی بود و بسیجی به جبهه آمده بود. او هیچ وقت نماز شبش ترک نمیشد. هر وقت با او صحبت میکردیم میگفت: دوست دارم با حسن کرمی که از نیروهای بسیار معتقد و مخلص بود شهید بشوم. دوست دارم دستم زیر سر او باشد و شهید بشوم.
سال 61 در منطقه فکه میخواستیم برای عملیات والفجر مقدماتی برویم. شهید سید منصور حسینی آمد و گفت: بچهها زود به خط شوید که من 48 ساعت بیشتر میهمان شما نیستم. باز هم باورمان نمیشد.
فردا صبح آمد و گفت: من 24 ساعت دیگر بیشتر میهمان شما نیستم. یادم است که ساعت یک ربع به 7 صبح بود که به ما گفت: تا چند لحظه دیگر؛ یک خمپاره میآید داخل این سنگر و داد زد به ما و گفت: شما از این سنگر بروید بیرون.
شاید سه قدم از سنگر دور نشده بودیم که از جمع 8 نفره 4 نفر رفتیم بیرون؛ که یک خمپاره 60 رفت داخل سنگر. وقتی رفتیم جلو دیدیم دقیقاً همانطور که میخواست دستش زیر سر حسن کرمی قرار داشت و انگار سالیان سال خوابیده بودند و هر دو به شهادت رسیدند.
فرازی از وصیت نامه شهیدان دانش آموز کرمانشاه
شهید دانش آموز علی آقا عبدالمالکی – محل شهادت خرمشهر
قبل از هرکاری باید به خداوند متعال و بعد از انجام آن عمل هم باید به نامه او اتمام داد.
شهید دانش آموز حجت اله منصوری کیونانی – محل شهادت دریاچه ماهی کربلای 5 سال 59
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی زمردن مهراس مردار شود هر آنکه او را نکشند
ملت شهید پرور، مطمئن باشید که راه امام خمینی حق است و خلاف آن باطل است، هرکه در این خط قرار گیرد مطمئن باشید که از صالحین خواهد بود.
آخرین وصیت به خواهران و برادرانم من این است که مساجد، سنگر انقلاب را رها نکنند و امام را در تمام لحظات تنها نگذارند.
شهید دانش آمو محمد شعبانی فر – محل شهادت سردشت عملیات نصر7
صحبت من با مردم و ملت عزیز این است که امام را تنها نگذارید و جبهه ها را پر کنید تا مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب بزنید و از ولایت فقیه پیروی کنید.
مختصری از زندگی شهیدعباس قارلقی
شهید عباس قارلقی درسال 1351 درخانواده ای روستایی دیده به جهان گشود دوران طفولیت را درمیان سختیها ومرارتهای طاقت فرسای زندگی روستایی که سرتاسرکمبود بود سپری نمود .
شهید قارلقی، فرزندصدیق اسلام و مریدجان باخته وعاشق ولایت و امامت بسیجی ایثارگردرعملیات پرافتخار حلبچه در سال 66 درجوار رحمت رضوان پروردگار قرارگرفت وبه جایگاه رفیع نائل آمد.
فرازی از وصیت نامه شهید
بسمه رب الشهداء والصدیقین
باسلام ودرود به پیشگاه مقدس ولی عصرامام زمان ارواحنافداء وبا سلام و درود به امام امت این اسوه فضیلت وانسانیت
این جانب عباس قارلقی اعزامی ازکنگاور وصیت نامه خودم رابانام الله شروع می کنم .
خداوند انسانها را خلق کرده وبه آنها عقل وهوش داده تا درراه صحیح استفاده کنند و زمانی که این انسان خود را بشناسدکه ازکجا آمده وآمدنش بحر چه بود و به کجا می رود .
ازمردم می خواهم که اسلام را ازدست ندهند، چون اسلام نعمتی است که خدابه ماداده است .ازکسانی که می توانند به جبهه بیایند خواهشمند است که به جبهه بیایند و اگر نمی توانند درپشت جبهه به رزمندگان کمک نمایند. وازشما خواهشمنداست امام راتنها نگذارید.
از ملت شهید پرورکنگاور می خواهم که اگرماازاین دنیا رفتیم این راه شهداء رابه پیش بگیرید.
ملت غیور من این راه را، راه حق و درست وحقانیت دیدم وخودم به جبهه آمدم ، این انقلاب اسلامی واین ایمان وسعادت بهترین چیزهای ملت ایران است وبه هیچ وجه ازاین راه غفلت نمانید.
بنده افتخارم این است که بتوانم درراه خدای متعال ودر راه احدیت به شهادت نائل گردم.
بخدمت پدرومادربزرگوارسلام می رسانم . پدرومادرعزیز من خیلی کارها می خواستم برای شما انجام بدهم . ازشما خیلی ممنون هستم که شب وروز برای سلامتی من نخوابیده اید و زحمت کشیده اید و از شماشرمنده هستم که نتوانستم زحمات شمارا جبران نمایم .
پدرومادرعزیزم برای من گریه نکنید برای حسین گریه کنید. برای من گریه نکنید که دشمنان من شادنشوند.
خوشابحالتان شهدا خود را به کاروان کربلا رساندید
دهه اول عاشورا که پایان میابد خیلیها فکر می کنند تمام شد و سفره محرم برچیده شده!!!!
این بزرگترین اشتباه بشر است زیرا ما هماره می گوییم:
کلُ یوم عاشورا و کل ارضٌ کربلا.
ما با شروع هر محرم تولد دوباره او را، و اینکه هرسال این عشق بزرگتر و بزرگتر می شود را به رخ همگان می کشانیم. ما با آمدن محرم تجدید دوباره ای به اعتقادتمان می کنیم.