آمدن به این مناطق جنگى - چه در تعطیلات نوروزى و چه در دورهى سال؛ که بحمدالله حالا در دورهى سال هم کسانى از سرتاسر کشور به این مناطق مسافرت میکنند و این سرزمینها را زیارت میکنند - بسیار کار پسندیدهاى است، کار درستى است، کار عاقلانهاى است که ملت ایران میکند؛ خاطرهى این سرزمینها را زنده نگه دارید.
این سرزمینها، این بیابانها، این رود کارون، این جادهى اهواز - آبادان یا اهواز - خرمشهر، این مناطق گوناگون که با اسمهاى مختلفى امروز خودشان را به شما معرفى میکنند، اینها شاهد برترین فداکارىها و مجاهدتها و ازخودگذشتگىها بودهاند. بنده فراموش نمیکنم در آن ماههاى اول جنگ - در آن ماههاى محنت، نبودن نیرو، نبودن امکانات، نبودن آموزش، نبودن انسجام و سازماندهى، در آن سختى همهجانبهى مادى - جوانهاى ما با روحیههاى خوب، از همین اهواز مىآمدند به مناطق مختلف؛ از جمله همینجا، منطقهى دارخوین. یک مشت از جوانهاى مؤمن و حزباللهى که من اشخاصشان را هم بعضاً مىشناسم، آمدند در همین روستاى محمدیه که نزدیک است، سنگرهاى انفرادى میکندند؛ در تاریکى شب از این سنگرهاى انفرادى مىآمدند بیرون و صد متر دویست متر جلوتر میرفتند، باز آنجا سنگر میکندند؛ تمام روز را زیر این آفتاب داغ خوزستان در سنگرها میماندند، سختىها را تحمل میکردند، خود را به دشمن نزدیک میکردند؛ تا وقتى که نوبت عملیات رسید که در مهر ماه سال بعد از حمله - در آخر شهریور 59 حملهى دشمن شروع شد، در مهر 60 - در این منطقهى دارخوین و همهى این مناطق اطراف، با نیروهاى رزمندهى ارتش و سپاه و بسیج و غیره، توانستند پاداش آن مجاهدتها را بگیرند و به ملت ایران هدیه کنند؛ اینها یادهاى ارزشمندى است، نباید بگذارید این یادها فراموش بشود.