حَتَّی إِذَآ أَتَوْاْ عَلَی وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یأَیهَا النَّمْلُ ادْخُلُواْ مَسَکنَکمْ لَا یحْطِمَنَّکمْ سُلَیمَنُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یشْعُرُونَ
(سلیمان با لشکر خود حرکت میکرد) تا به وادی مورچگان رسیدند، مورچهای گفت: ای مورچگان! به خانههای خود بروید تا سلیمان و لشکریانش شما را ناآگاهانه پایمال نکنند.
* «نمل» در لغت به معنای حرکت زیاد با پای کوچک است. (التحقیقفیکلماتالقرآن)
* کلمهی «نَملةٌ» را میتوان به خاطر تنوین آن، مورچهای بزرگ و فرمانده معنا کرد که در این صورت در زندگی مورچگان، مدیریت و فرماندهی وجود دارد و میتوان تنوین را نشانهی ناشناسی مورچه معنا کرد که در این صورت، پیام آیه این میشود که حتی اگر ناشناسی اخطار دلسوزانه میدهد، به هشدارش توجه کنیم.
حیوانات، با شعور خود منطقهای را برای زندگی انتخاب میکنند. «وادالّنمل»
* گفتگو و امر و نهی در میان حیوانات نیز وجود دارد. «قالت نملة یا ایّها النمل»
* در میان مورچگان، هم فرماندهی و هم اطلاعرسانی و هم فرمانبری وجود دارد. «قالت نملة ... اُدخلوا»
* حیوانات شعور دارند و مفاسد و ضررها را میشناسند و به یکدیگر هشدار میدهند. «اُدخلوا مساکنکم»
* غریزه دفع ضرر احتمالی، در حیوانات نیز وجود دارد. «اُدخلوا... لایحطمنّکم»
* کسی که با احساس خطر، همنوع خود را هشدار ندهد، از مورچه هم کمتر است. «لا یحطمنّکم»
* هنگام راه رفتن دقت کنیم تا مورچگان را پایمال نکنیم. «لا یحطمنّکم»
* انبیا در امور عادی خود، مثل دیگران زندگی میکردند. «لا یحطمنّکم سلیمان»
* فساد رهبر، مقدمهی فساد مردم است. «لا یحطمنّکم سلیمان و جنوده»
* مورچه، افراد و انسانها و بلکه شغل آنها را هم میشناسد. «سلیمان و جنوده»
* اولیای خدا با آگاهی و عمد، حتی به مورچهای ضرر نمیرسانند. «و هم لا یشعرون» مورچگان از عدالت و تقوای حضرت سلیمان آگاهند و میدانند آن بزرگوار، آگاهانه به مورچهای نیز ظلم نمیکند.