زندگی کوتاهش را بگردی طراوت، سرزندگی و بصیرت را در لحظاتش مشاهده می کنی. گویا سن کمش و جثه ی نحیفش یارای مقابله با روح بزرگش را نداشته است.
شهید فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان پس از انقلاب اتفاق افتاد. او که عاشق امام و انقلاب بود خود را به کردستان رساند، اما به دلیل سن و سال کمش او را بازگرداندند. حسین درحضور مادرش به آن برادر سپاهی که وی را به خانه برگرداند میگوید:
"خودتان را زحمت ندهید اگر امام بگوید هرکجا که باشد آماده هستم و من باید به مملکت خودم خدمت کنم."
شب هنگام به منزل که آمدم سراغ حسین را گرفتم . گفتند :عصر دوربین برادرشان را برداشتند و دیگر پیدایشان نیست . و من گفتم که ایشان میآیند مقداری دیرتر . تا چندین روز از حسین اطلاعی نداشتیم که یکی از بچههای همسایههایمان آمدند و گفتند: به مادرش بگوئید من به جبهه رفتم. نگران من نباشید.
دقیقاًنمیدانم این فراق 33 یا 44 روز به طول انجامید که یک روز رادیو برنامه عادی خود را قطع کرد و اعلام نمود یک نوجوان 13 ساله خود را به زیر تانک دشمن انداخته و تانک دشمن را منهدم ساخته و خود نیز شربت شهادت نوشیدهاند. در حال شام خوردن بودیم که مجدداً تلویزیون خبر را اعلام نمود و مادرشان گفتند : بخدا حسین است انگار این مطلب به او الهام شد که حتی قسم نیز میخوردند پس از چند روز برادران سپاهی به درب منزل آمدند و خبر شهادت حسین را اعلام نمودند.
به فرموده مقام معظم رهبری،امام خمینى (رض) با ابعاد وجودى عظیم خود براى ملت ایران نمونه و اسطورهاى بر طبق واقعیتها بود. و شهید حسین فهمیده نیز در سطح خود و براى نوجوانان، یکى دیگر از اسطورههاى ملت ایران است که براى همیشه در یادها زنده خواهد ماند.