یک وقت انسان فکر میکند که شوهرداری، یعنی انسان در آشپزخانه غذا را بپزد، اتاق را تر و تمیز و پتو را پهن کند و مثل قدیمیها تشکچه بگذارد که آقا از اداره یا از دکان بیاید! شوهرداری که فقط این نیست. شما ببینید شوهرداری فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر در مدینه حضور داشت، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت امیرالمؤمنین علیهماالسّلام با همدیگر زن و شوهر بودند. در این نُه سال، جنگهای کوچک و بزرگی ذکر کردهاند - حدود شصت جنگ اتّفاق افتاده - که در اغلب آنها هم امیرالمؤمنین علیهالسّلام بوده است. حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتّب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ میماند - این قدر جبهه وابستهی به اوست - از لحاظ زندگی هم وضع روبهراهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیدهایم... حقیقتاً زندگی فقیرانهی محض داشتند؛ در حالی که دختر رهبری هم هست، دختر پیامبر هم هست، یک نوع احساس مسؤولیت هم میکند.
ببینید انسان چقدر روحیه قوی میخواهد داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند؛ دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاریهای زندگی خالی کند؛ به او دلگرمی دهد؛ بچهها را به آن خوبی که او تربیت کرده، تربیت کند. حالا شما بگویید امام حسن و امام حسین علیهما السّلام، امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب علیهاسلام که امام نبود. فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها او را در همین مدت نُه سال تربیت کرده بود. بعد از پیامبر هم که ایشان مدّت زیادی زنده نماند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از جوانان 1377/02/07
روز هفتم شهریورماه سال 1336 در شهرستان سنقر از توابع استان کرمانشاه، از مادری مؤمن به دنیا آمد. هنوز یک سالش نشده بود که مادر را از دست داد. پدرش که حالا می بایست جای خالی مادر را هم برای حمدالله پر کند، چاره ای نداشت مگر اینکه اسباب زندگی را بار وانت کند و به روستا برود تا در غیاب خودش مادرش از حمدالله نگهداری نماید.با مدرسه رفتن حمدالله همه شاد و امیدوار بودند که او درس میخواند و عصای دست پدر و مادربزرگاش میشود؛ اما فوت مادربزرگ دوباره خانه را سیاهپوش کرد.
شهید قاسم قاسمی:
ای مردم، فعال باشید. حداکثر تلاش خود را انجام دهیم تا بتوانیم سرتاسر پهنه گیتی را یک نام و او خدا و یک دین و آن اسلام خلاصه نماییم.
شبهای سختی را گذراندیم.... در بصره گمان میکردیم که دیگر تقریبا از خطر جستهایم. منزل یکی از علمای آنجا وارد شدیم. یکی دو روز آن جا ماندیم. بعد بلیت گرفتند...
رخدادنگاران آورده که ابراهیم پیامبر، هراز گاهی چند به دیدار هاجر و اسماعیل به مکه مکرمه می آمد تا آنکه ماموریت الهی دیگری به ابراهیم سپرده شد .
و اینک ماموریت دیگریاز سوی خدای بزرگ: ابراهیم خانهای بنا نه، که موحدان عالم گرداگرد آن جمع گردند و ندای توحید سر دهند.